خواهرانه

باجی باجین اولسون سوز چوخدو وقت یوخدو
  • خواهرانه

    باجی باجین اولسون سوز چوخدو وقت یوخدو

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۱۴ ق.ظ

اینم از اشتیبرشتمون!!!

سلااااااااام سلااااااااام سلااااااااااام سلاااااااااااااام خوبید؟ منم خوبم! جونم براتون بگه که پیمان یه ربع به هفت اینجورا رفت خونه مامانش منم گفتم بیام یه سر کوتاه بهتون بزنم و برم بگیرم یکی دو ساعتی بخوابم! تو این هفته ای که گذشت اتفاق خاصی نیفتاد که بخوام تعریف کنم برا همین امروز دیگه شاهنامه نمی نویسم 😜 و چشماتونو اذیت نمی کنم فقط یه چیزی تعریف می کنم که یه کوچولو بخندید!... یکی دو روز پیش اینجا یه بارون تند و به قول پیمان شلاقی گرفت و توی مثلا ده دقیقه یا یه ربع کلی بارید اونم نه باریدن معمولی بلکه با غرشهای شدید و پی در پی آسمون و رعد و برق و باد و آبی که مثل سیل از آسمون می اومد بعد از تموم شدنش پیمان زنگ زد به مامانش گفت مامان اونجام بارون اومد؟ اونم با یه لحن شاکی و ناراحت گفت آااااااااااره مامان جان نمی دونی بارون چیکار کرد هر چی خاک و گل بود از پشت بومها شست ریخت تو حیاط(نه اینکه بخوام به حرفاشون گوش کنم ولی اینارو چون بلند می گفت من می شنیدم) بعدا نمی دونم رفتم دنبال چی دیگه حواسم از حرفاشون پرت شد(لابد الان با خودتون می گید پس حواست بوده حالا هی بگو گوش نمی دادم 😆😆😆) خلاصه حواسم پرت شد و نفهمیدم مامانش تو ادامه حرفاش چی گفت که دیدم پیمان داره می خنده یه جوری که نمی تونه جلوی خنده اش رو بگیره با خودم گفتم یعنی به چی داره می خنده آخه مامان پیمان آدمی نیست که بخواد آدمو بخندونه! اون اولا که من تازه ازدواج کرده بودم و اومده بودم اینجا، مامانش بعضی وقتها که می اومد خونه ما و می دید من شوخی می کنم و می خندم برمی گشت می گفت خوب شد تو اومدی و یه خنده اومد تو این خونه، ما که هیچوقت لبمون به خنده باز نمیشه( هر چند که بعدا فهمیدم این حرفشم تعریف نیست و از روی طعنه و کنایه است یعنی اینکه اونا سنگین رنگینند و هیچوقت خنده به لبشون نمی یاد و من سبک و جلفم که می خندم و سعی می کنم زندگی رو با شادی و خنده پیش ببرم) ...خلاصه پیمان کلی خندید و بعد از اینکه با مامانش خداحافظی کرد و تلفنو قطع کرد با خنده برگشت به من گفت جوجو مامان از اومدن بارون شاکی بود و می گفت بارون کلی خاک و خل از بالا پشت بوما شسته ریخته تو حیاط و اونم مجبور شده بره دوباره حیاط تمیز کنه برا همین بیچاره خیلی ناراحت بود اومد بگه اینم از اردیبهشتمون زبونش نچرخید و گفت اینم از اشتیبرشتمون(اشتی رو بر وزن کشتی(ورزش کشتی) بخونید، برشتمون رو هم بر وزن بهشتمون بخونید!) وااااااااااااااااااای منو می گید غش کردم از خنده یه جوری خندیدم که پیمانم یه بار دیگه از خنده من به خنده افتاد و تا ده دقیقه همینجور همدیگه رو نگاه می کردیم و می خندیدیم از اون روزم هر وقت هوا ابری میشه یا بارون می یاد می گیم اینم از اشتیبرشتمون !...مامان پیمان با اینکه خیییییییییلی پیره ولی همیشه همه کلماتو به درستی ادا می کنه کلمه اردیبهشتم نه اینکه بلد نباشه بلد بوده ولی انگار ناراحتی حاصل از باریدن بارون انقدر شدید بوده که باعث شده اعصابش خرد بشه و یهو زبونش نچرخه و بگه اشتیبرشت وگرنه همه کلماتو مثل بلبل میگه و خیلی وقتام تو حرفاش یه کلماتی رو به کار می بره که آدم هیچوقت از یه آدم پیر انتظار نداره اونجوری حرف بزنه ولی از اونجایی که برا این خونواده هوای خوب فقط هوای آفتابیه و اگه یه بادی یا بارونی بیاد اینا به هم می ریزند و قاطی می کنند اونم قاطی کرده بوده ....خلاصه اینجوریا دیگه خواهر...اینم از اشتیبرشتمون 😃 من دیگه برم بخوابم شمام برید به کاراتون برسید از دور رخ همچون ماهتونو می بوسم و به خدای بزرگ می سپارمتون مواظب خودتون باشید خیییییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم بووووووووووووووووس فعلا باااااااااااای 

💥گلواژه💥
زیباست گلستان خدا، رنگ به رنگ است 
لبخند بزن، خنده دوای همه درد است 
صبح است بزن بوسه تو بر ساحت خورشید 
ترکیب گل و شادی و لبخند قشنگ است 
(این شعرو همیشه جمعه ها تو برنامه رادیویی صبح جمعه با شما می خونند چون قشنگه گفتم بنویسم شمام بخونید از اونجایی که می گن «خنده آیین خردمندان است» پس اگه عقل داشته باشید زندگی رو با خنده پیش می برید نه با غم و غصه و افسردگی، چون هر چی غصه بخورید از دستتون رفته، پس بخندید حتی به غصه هاتون تا سبک تر و زودتر بگذرند البته ااااااااااااااالهی که هیچوقت هیچ غصه ای نداشته باشید و همیشه اگرم می خندید خنده هاتون از ته دل و از سر رضایت از زندگی باشه اااااااااااااااالهی آاااااااااااامین🙏)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۱۹
رها رهایی

نظرات  (۱)

سلام مهنازجونم 

والا اشتیبرشت ما هم با درس و گوشی گذشت . خیلی خندیدم

 

 

 

 

پاسخ:
سلااااااااام سمیه جونم ممنووووووووووووون از کامنتت عزیزم ایشالااااااااااا که همیشه بخندی و شاااااااااااد باشی!✴️✴️✴️
آااااااااااااره دیگه مال مامان پیمان با باد و بارون و طوفان گذشت مال شما هم با درس و گوشی و مدرسه و کلاس آنلاین، مال منم با بیکاری ! حالا خوبی مال شما اینه که دیگه اشتیبرشت تموم بشه راحت می شید می گم کلاساتون که تموم شد اون روز آخر یه نفس راحت بکش و از ته دل بگو اینم از اشتیبرشتمون! 😁 با تاکید و محکم هم بگو تا تمام خستگی یه سال از تنت بره بیرون و یه جون دوباره بگیری😀

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی