خواهرانه

باجی باجین اولسون سوز چوخدو وقت یوخدو
  • خواهرانه

    باجی باجین اولسون سوز چوخدو وقت یوخدو

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۴۸ ب.ظ

شازده کولوچه

سلااااااام سلاااااااااااام سلاااااااااااام سلاااام خوبید؟منم خوبم!جونم براتون بگه که دیروز بعد از صبونه ساعت یازده اینجورا آماده شدیم بریم بیرون که پیمان گفت بذار زنگ بزنم به سعید ببینم آشنایی چیزی داره که بفرسته بیاد پکیجو درست کنه (سعید لوله کش محله مونه یه مرد جوان و لاغر تقریبا چهل ساله اینجوراست که یه ریش مشکی بلند مثل بابا نوئل داره) خلاصه زنگ زد به سعید اونم گفت که الان زنگ می زنم به یکی از دوستام که آدم واردیه بهت خبر می دم که بعدش زنگ زد گفت دوستم رفته شهرستان اینجا نیست ولی شماره یکی از همکاراشو داد که اندازه خودش ماهره شماره رو برات اس ام اس می کنم خودت زنگ بزن باهاش حرف بزن هماهنگ کن پیمان هم گفت باشه شماره رو فرستاد و پیمان زنگ زد بهش گفت اگه خونه اید همین الان بیام چون بعد از ظهر قراره برم طالقان کار دارم منم دیدم اینجوریه گفتم پیمان پس حالا که تو خونه ای منم برم بدم ابروهامو وردارند بیام گفت باشه بعد گفت بذار منم باهات بیام پایین از انباری چهارپایه رو بیارم یارو لازمش میشه با هم رفتیم پایینو من دیدم از پشت شیشه در انگار یکی با کیف ابزار وایستاده گفتم پیمان فک کنم خودشه ها پیمان هم رفت درو باز کرد دید آره..دیگه اونا با هم رفتند بالا و منم راه افتادم به سمت آرایشگاه! نغمه که همیشه می رفتم پیشش یه ماه پیش از ایران رفت توی یکی از آرایشگاههای استامبول قراره تدریس کنه و از اونجام یکی دو سال دیگه بره آلمان پیش خواهرش برا همین دیگه مجبور شدم برم تو همون ساختمون تو یکی از سالن آرایشهایی که اونجا بود رفتم زنگ طبقه چهارمشو که اسم آرایشگاهش ویدا.عسج.دی بود زدم و درو باز کردند رفتم بالا یه زن چاق زشت پشت گیشه نشسته بود گفت آرایشگاه تعطیله ولی خب اومدید دیگه!چیکار می خواید بکنید؟گفتم ابرو و رنگ ابرو با کوتاهی جلو موهام یه فیش نوشت و گفت که چهل تومن میشه دیگه کارت کشیدم و نشستم در عرض نیم ساعت همه رو تند و تند و سر سری انجام داد و گفت بفرمایید نگاه کردم دیدم بدک نیست ولی کار نغمه کجا و کار این کجا ..نغمه دو ساعت وقت برا آدم می ذاشت و تا کوچکترین و ریزترین موی اطراف ابرورو هم ورمی داشت خیلی بیچاره دقت می کرد و از دل و جان برا آدم کار می کرد ...خلاصه از اونجا اومدم و تا یه ساعت تو اتاق نشسته بودم و داشتم موهایی که خانم جا انداخته بود رو ورمی داشتم زیر و روی ابرومو که خواست تیغ بزنه گفتم تیغ نزنید اونجوری ابروهام سریع می زنه بیرون گفت نه من مثل بعضیها موهارو تیغ نمی زنم اول همه موهارو با موچین ورمی دارم بعد فقط کرکهارو تیغ می زنم نگران نباش حالا تو خونه دیدم فقط با تیغ خط انداخته و کل موها زیرش به قوت خودشون باقیه خلاصه که آدمها با هم از نظر تعهدی که به کارشون دارند خیلی فرق دارند ...دیگه بعد از تمیز کاری دور ابروهام چون یارویی که اومده بود پکیجو درست کنه هنوز بود منم مجبور بودم تو اتاق باشم رفتم سروقت کمد لباسام و یه خرده مرتبش کردم همیشه مرتبش می ونم دو روز بعدش دوباره به همش می ریزم نمی دونم چرا اصلا مرتب نمی مونه؟ دیگه وقتایی که می خوام لباس از کمد وردارم درشو کم باز می کنم و زود می بندم که پیمان نبینه چون کمد اون همیشه مرتبه و مال منو که اونجوری می بینه کلی غر می زنه و بعدش هم می ره می ریزه بیرونو دوباره خودش همه رو تا می کنه و مرتب می ذاره سر جاش برا منم خط و نشون می کشه که دیگه هر چی ورداشتی درست بذار سر جاش بذار مرتب بمونه منم می گم باشه ولی دو روز بعد دوباره بمب می ترکونم توش و میشه همون آش و همون کاسه....خلاصه مرتبشون کردم و مرده هم کارش تموم شد و 350 هزار تومن گرفت و رفت یک پولایی اینا در می یارند که نگو یه چیز کوچیکش خراب شده بود اونو عوض کرد و اونهمه پول تو یه ساعت گرفت و رفت پارسال همون سعید اومد شیر دستشویی ما چکه می کرد یه دستی بهش کشید و صد تومن تو ده دقیقه گرفت و رفت به پیمان می گفتم اگه بابای من برا کارایی که می کرد اینجوری پول می گرفت با اونهمه مشتری که اون داشت الان ما تیلیاردر بودیم ...مرده رفت و پیمان هم یه خرده اطراف پکیجو تمیز کرد منم سینک ظرفشویی رو سابیدم و بعدش یه چایی خوردیم و رفتیم بیرون اول یه نیم کیلو از یکی از سبزیجات آماده ها بادمجون کبابی گرفتیم تا اومدیم خونه بکنیمش میرزا قاسمی بعدشم رفتیم به کمد سازی که چند ماه پیش ازش یه کمد ریلی برا اتاق کوچیکه گرفته بودیم  سرزدیم و گفتیم که در کمده تاب ورداشته اونام گفتند که کارگرشونو می فرستند بیاد درو ببره و با دستگاه پرس صافش کنند بعدا برامون بیاره از اونجام اومدیم بیرون یه خرده شیر و ماست گرفتیم و منم از یه دست فروش که از این استیکرهای چوبی که شکلهای مختلف داره و پشتشون سنجاقه و می زنند رو کوله پشتی و اینا سه تا استیکر شازده کوچولو گرفتم سه تاش ده تومن بود بعد از اینکه گرفتم پیمان گفت اینا چی اند؟گفتم شازده کوچولو اند گفت شازده کولوچه دیگه چیه؟(می خواست بگه کوچولو زبونش نچرخید گفت کولوچه) واااااااااای منم خنده ام گرفت بدجور! گفتم شازده کولوچه چیه بابا شازده کوچولووووووو اونم بیچاره خودشم خنده اش گرفته بود گفت من چه می دونم آخه تو یه چیزایی می گیری که آدم نمی فهمه چی اند...خلاصه به قول نقی کلی خنده کردیم تا رسیدیم خونه 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۲۱
رها رهایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی