خواهرانه

باجی باجین اولسون سوز چوخدو وقت یوخدو
  • خواهرانه

    باجی باجین اولسون سوز چوخدو وقت یوخدو

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۱۸ ب.ظ

دیروز

سلااااااااااام سلاااااااام سلاااااااااااام سلاااااااام خوبید؟منم خوبم!جونم براتون بگه که دیروز می خواستم برم آزمایش و سونوگرافی کلیه ام که خواب موندیم و نشد چون باید ناشتا باشم بین ساعت 8تا10 باید می رفتم که اونم چون شب قبلش رفته بودیم تهران و تا برگردیم ساعت ده و نیم یازده شب بود انقدر که ترافیک بود دیگه خسته شده بودیم برا همین صبح نتونستیم بیدار بشیم دیگه گذاشتیم که شنبه بریم بعد اینکه صبونه رو خوردیم آماده شدیم بریم بیرون دیدم من یه حالت خسته و کوفته دارم انگار ضعف کرده بودم دست و پام می لرزید و قلبم یه جوری می زد سرم هم انگار رو گردنم بند نبود برا همین لباسامو درآوردم و رفتم گرفتم یه ساعتی خوابیدم وقتی بلند شدم دیدم حالم خوب شده دیگه بلند شدیم رفتیم بیرون از اردلان .5 یه کیسه بزرگ خاک گرفتیم اومدیم دو تا از گلهارو که گلدونشون کوچیک شده بود رو عوض کردیم و گذاشتیمشون تو گلدون بزرگتر، کار گلا که تموم شد پیمان همه خونه رو یه دور جارو برقی کشید و یه چایی خوردیم و یه خرده استراحت کردیم و پنج هم بلند شدیم رفتیم پایین اول نیلوفرارو آب دادیم بعدش رفتیم نون گرفتیم و از اونجام رفتیم از یه رستوران دو پرس غذا گرفتیم چون ناهار هیچی نداشتیم پیمان یه پرس چلو کباب و یه نوشابه هم برا یه پسر افغانی که جلو رستوران باتری می فروخت گرفت و دادیم بهش و دیگه برگشتیم اومدیم شیر و ماست گرفتیم با یه جعبه خرما و بعدشم سوار اتوبوس شدیم و اومدیم خونه  

 

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۷
رها رهایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی